درون شادی

درون شادی

elaheh.ghadiri@gmail.com

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 139
بازدید کل : 29671
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 139
بازدید کل : 29671
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->


چرا والدین پیر میشوند

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت.
 
کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»
 
رییس پرسید: «بابا خونه س؟»
 
صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله»
 
می تونم با او صحبت کنم؟ کودکی خیلی آهسته گفت: «نه»
 
رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟»
 
«بله»
 
می تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: «نه»
 
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟»
 
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس»
 
رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: «آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟»
 
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول است؟» مشغول چه کاری است؟
 
کودک همان طور آهسته باز جواب داد: «مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.»
 
رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: «این چه صدایی است؟»
 
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: «یک هلی کوپتر»
 
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: «آنجا چه خبر است؟»
 
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: «گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند.»
 
رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می گردند؟»
 
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من».



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: الهه تاريخ: سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to daroonshadi.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com